خطبه های نماز جمعه این هفته هشتم اسد 1395

ساخت وبلاگ

خطبه های نماز جمعه این هفته هشتم اسد 1395
نماز جمعه‌ای این هفته بیست و چهارم شوال در مسجد ولی عصر(عج) قلعه‌ای شهادت غزنی، به امامت استاد علیزاده مالستانی برگذار گردید. ایشان در خطبه اول بیان داشت:
بی‌هیج شک و گفتگو اتحاد خوب است و اختلاف بد است و مذموم. هرکه کمی عقل و خرد داشته باشد، درک می‌کند که در صورت اتحاد یک قوم، نیروهای فکری و بدنی در یک نقطه متمرکز می‌گردد، اراده‌ها و تصمیم‌ها به سوی یک هدف قرار می‌گیرد. نیرومندی و عزت یک مردم در اتحاد آن مردم است.
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت / آری به اتفاق جهان می توان گرفت.
و نیز هر که می‌داند در صورت اختلاف یک جامه نیروها پراکنده می شود، بلکه در جهت مخالف هم قرار می‌گیرد، ضعف و سستی و ناتوانی به وجود می‌آید. پس در بابت مذوم بودن اختلاف و ممدوح بودن اتحاد، نیاز به تعلیم و پند و موعظه نیست.
مهم این است که چرا اختلاف به وجود بیاید؟ عوامل اختلاف چیست؟ وقتی عوامل اختلاف را دانستیم، متقابلا عوامل اتحاد را هم می‌فهمیم.
عوامل اختلاف ممکن است بیرونی باشد و یا درونی. عوامل بیرونی یعنی اینکه دست های از خارج کار کند و میان یک مردم متحد، اختلاف به وجود بیاورد.
اما عوامل درونی، می توان گفت که جهل یکی از عوامل اختلاف است؛ مردمی که سود و زیان خود را به خوبی تشخیص داده نمی تواند، به زودی دچار اختلاف می شود.
اما عمده ترین عوامل درونی اختلاف، عوامل نفسانی است. نفس آدمی خود خواه، خود محور، جاه طلب، آزمند، توسعه طلب و استیلاء طلب است. نفس آدمی به مال اندک قانع نیست؛ همه ای ثروت روی زمین را به او بدهی سیر نمی شود، مثل آتش جهنم که هرچه هیزم در حلقومش بریزی، هل من مزید می گوید. در جاه طلبی نیز، نفس آدمی به هیج مرحله ای از جاه و ریاست قانع نمی شود. در خود محوری نیز نفس آدمی به جز از خود کس دیگری را نمی پذیرد.
نفس سرکش و اماره به سوء را نه عقل می تواند سرکوب نماید و نه علم و هنر. فقط دین و آموزه های دینی است که به راحتی نفس را مهار می کند.
در تشکیل جنبش روشنایی دیدیم که عمامه و کلاه، نیک تایی و چپن، زن و مرد روی خاک نشستند، گفتند: ما عدالت می خواهیم، این جنبش برای تحقق عدالت است. و به راستی چه مقوله ای زیباتر و ارزنده تر از مقوله ای عدالت است؟ مردمی که در تاریخ خود هرگز نشانی از عدالت را ندیده و سخت تشنه ای عدالت هستند، وقتی چنین شعار زیبایی را شنیدند، و عدالت خواهان را دیدند، برادر وار بدون کمترین امتیاز روی خاک نشسته اند، حرف همه و شعار همه یکی است، شیفته و مجذوب شدند، چیزی را که در خواب نمی دیدند، در بیداری دیدند.
نسل جوان و تحصیل کرده که بیشتر از دیگران رنج بی عدالتی را احساس می کردند، صادقانه و صمیمانه، بی هیج ادعایی به میدان آمدند، صدای خود را به گوش عدالت خواهان، بشر دوستان و نیز عناصر ضد عدالت و ضد بشری رساندند. این ها نه پول می خواستند، نه چوکی و نه هیج امتیاز دیگری، صرف برای تحقق عدالت به میدان آمدند، بسیار سخاوتمندانه جان های شیرین خودرابرای تحقق عدالت قربانی دادند. خون شان نمی خشکد، در رگ و پیکر بی رمق و بی جان مردم ما تزریق می شود، نام شان جاویدانه است و آرمان شان بلند.
اما افسوس و صد افسوس که عدالت خواهان به مدت خیلی کمی به جان همدیگر افتادند. قران می فرماید:«کُلَّماَ دَخَلَت اُمَّةٌ لَعَنَت اُختُهاَ»(36/اعراف) هر دسته ای از اهل جهنم که وارد جهنم می شوند، دسته ای دیگر را مورد لعن قرار می دهند که این تو بودی که ما را بدین سرنوشت گرفتار ساختی. عدالت خواهان و یا به اصطلاح رهبران جنبش مانند اهل جهنم هر یکی، آن دیگری را لعن و نفرین می کند.
مهم این است که عوامل اصلیی چنین اختلاف رسوا کننده، شرم اور و بنیان کن را بدانیم.
آیا اختلاف این حضرات از جهل شان است؟ نمی توان چنین گفت. زیرا این ها نخبگان مردم اند، برخی سال ها رهبری این مردم را به عهده داشته و برخی دیگر داعیه ای رهبری را در سر می پرورانند. چگونه می توانیم نسبت جهل به این ها بدهیم؟
آیا عوامل خارجی و دست های بیگانه این ها را رو یا روی هم قرارداد؟ اگر واقعا این ها عُمَّال دیگران و آلت دست دیگران باشند، هیج از علم و دانایی بهره ندارند. کسانی که ادعا دارند، خیر و صلاح و زیان مردمش را از دیگران بهتر می دانند چگونه آلت دست غیر می شوند؟
به این نتیجه میرسیم که تنها عامل اختلاف، عامل نفسانی است؛ نفس های شهرت طلب و جاه طلب، نفس های فزون طلب و خود و محور و استیلاگر.
اگر حرکت این نخبگان، خدایی و برای منفعت مردم می بودی، در دام چنین افتضاح نمی افتادی. تا «من» ها و «منیت» ها شکستانده نشده و «ما» در جای آن قرار نگرفته، هرگز وحدت راستین به وجود نخواهد آمد.
براه اندازندگان این جنبش، شعارشان شیرین، زیبا و دلکش است. اما آن چنانیکه از وضعیت شان پیدا است، هر که هوایی در سر دارند و هدفی را دنبال می کنند.
آموزه های قرآن چه قدر آموزنده و سازنده است. خداوند برای حضرت داوود خطاب می کنید:«یاَ داَووُدُ اِنّاَ جَعَلناَکَ خَلیِفَةً فِی الاَرضِ فَاحکمُ بَینَ النَّاسِ بِالحَقِّ وَ لاَ تَتَّبِعِ الهَویَ فَیُضِلُّکَ عَن سَبِیلِ اللهِ»( ص/26) ای داوود ترا جانشین خود در زمین قرار دادم، در میان مردم به حق و عدالت حکم کن، هوا و هوس های نفسانی ترا به بیراهه نکشاند.
حضرت داوود پیامبر بود، معصوم بود، بر هوای نفسش کاملا مسلط بود، در عین حال به او هشدار می دهد، که نشود زمانی پیرویی هوای نفس ترا از راه خدا منحرف نماید.
و نیز می فرماید:«وَ لَو اِتَّبَعَ الحَقُّ اَهواَئَهُم لَفَسَدَتِ السَّمَواَتِ وَ الاَرضَ وَ مَن فِیهِنَّ»( مومنون/71) اگر حق پیرو هوا و هوس مردم شود، زمین و آسمان و هرچه درزمین و آسمان هستند تباه می شوند.
و نیز می فرماید:«فَلاَ تَتَّبِعوُا الهَوَی اَن تَعدِلوُا»( نساء/135) از هوس های نفسانی پیروی نکنید، که شما را از عدالت باز می دارد.
اما فقط یک چیز است که خواسته های نفسانی و نفس فساد پیشه را مهار می کند، که عبارت است از ریاضت‌های دینی.

وبلاگ استاد علی زاده مالستانی...
ما را در سایت وبلاگ استاد علی زاده مالستانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alizadeh-mao بازدید : 131 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 2:17